آرام نمی گیرم
فتح المبین عاشقی را هر روز در بالا و پایین ضربان قلبم به نظاره می نشینم.
آخر
نامم را به یادبود رمز "یا زهرا" ، زهرا گذاشتند
تا
تنها شهادت
آرامگاه دردهایم باشد.
إن شاءالله
- ۲ نظر
- ۲۶ شهریور ۹۳ ، ۱۰:۳۴
آرام نمی گیرم
فتح المبین عاشقی را هر روز در بالا و پایین ضربان قلبم به نظاره می نشینم.
آخر
نامم را به یادبود رمز "یا زهرا" ، زهرا گذاشتند
تا
تنها شهادت
آرامگاه دردهایم باشد.
إن شاءالله
یک کیسه ی کوچک سپید آوردند
بر قاب دل شکسته عید آوردند
شهر از تپش حضور او نور گرفت
وقتی خبر آمد که شهید آوردند
12 تیر سالروز جنایت بیشرمانه آمریکا در حمله به ایرباس 655
یک صبح تابستانی و شوق پریدن
خوشحالی قبل از سفر در چهره دیدن
یک عالمه کودک ، صدای خنده هاشان
غرق عروسک می شود دریا به پاشان
توی هوا آمد هواپیما و بعدش
لبخند زیبایی زده با خط ردّش
یک دختر ناز و تپل با یک عروسک
رفته کنار پنجره تندی وروجک!
بر روی ابر پنبه ای لبخند بارید
برق نگاهش را به ماهی، نرم، تابید
یک گوشه اما ناو جنگی سربراورد
حس غریبی را به همراه خود اورد
حسی که مثل مرگ مثل غصه ها بود
حسی که از لبخند ماهی ها جدا بود
یکهو گلوله،یک هواپیما که افتاد
جسم نحیف دخترک بی هیچ فریاد
یکهو صدای انفجار و دود و آتش
ماهی بغل واکرده انگاری برایش
آراسته نیا -1392/4/11
خبر خبر یه عاشــــــق
کشته دلش رو حسرت
تو این چــــرخ زمونـه
بس که کشـیده غربت
کوچیک بودش وقتیکه
قصه جنگ وخون بـود
وقــتی صــفا مـــثل آب
تو کوچـهها روون بود
تقدیم به جانبازان شیمیایی
خسخس، صدای گلویت اکسیژن شهر ما شد
راهی برای هبوطِ دل در دل کربلا شد
"والله إن... تمامم بگیرید! تنها نماند امامم"
فریاد هل من مبارز با نای تو آشنا شد
آسان فدا می شود شعر در پیش پای صبوریت
صبری که حتی خیالش در ذهن ما ماجرا شد
آرامش بعد طوفان در چشمهای تو پیداست
طوفان تمام وجودش در جان چشمت رها شد
در خاطراتت شنیدم شبهای سنگر دعا بود
درد نفس های تنگت تفسیر سوز دعا شد
هرچند تنهاییت را شرمندگی مان دلیل است
بر زخم بی غیرتیمان لبخند سردت دوا شد
16 دی سالروز شهادت شهید علم الهدی و دانشجویان شهید هویزه
اینجا زبان موعظه کوتاه می شود