مداح بس است روضه آرام بگو
سرشار کنایه ها و ایهام بگو
در گوشه ی تاریخ مزاری گم شد
امشب کمی از شهید گمنام بگو
زهرا آراستهنیا
- ۰ نظر
- ۲۸ دی ۹۹ ، ۲۰:۵۹
مداح بس است روضه آرام بگو
سرشار کنایه ها و ایهام بگو
در گوشه ی تاریخ مزاری گم شد
امشب کمی از شهید گمنام بگو
زهرا آراستهنیا
#فاطمیه
مامان میخواد شونه کنه موهاتو بازم
زینب بیا با خواهرت پهلوی مادر
اشک حسن رو پاک کن مامان نبینه
خیره نشو انقد عزیزم سمت این در
یادت میاد حرفای پیغمبر که گفته
مردم بدونین بعد من حیدر امیره
تنهایی امروز بابا رو می بینی
حق داری از نامردیا قلبت بگیره
زینب عزیزم تو مث اینا نباشی
پیش امامت تا نفس داری بمونی
یه روزیام میشه تو دشت کربلا که
تو باید از حق ولی خطبه بخونی
غصه نخور عشقم میاد روزی که خوبه
روزی که دنیا رنگ شادی رو ببینه
روزی که میپیچه تو عالم حرف حقّت
آره فقط حیدر امیرالمؤمنینه
✍ زهرا آراستهنیا
#شعر_کودک
@hoseiniyeh_koodak
⚫️ یا فاطمه...
متن روایت ها جگرسوز است و غمبار است
اصلا همین کافی ست؛ مادر سخت بیمار است
دفتر تعجب میکند، امکان ندارد که!
صحبت سرِ بند است و دست شیر کرار است
پیغمبر از دنیا نرفته پشت در بودند
حتی نگفتند آه این خانه عزادار است
آتش مهیا بود از قبل این دسیسه است
تاریخ اضعان میکند که فتنه در کار است
بر صورت ماه نبی آن کس که سیلی زد
داروندارش را به پیغمبر بدهکار است
آن ضربه گویی پهلوی تاریخ را بشکست
هر روز بعد از آن فقط تکرار و تکرار است
یک روز غوغای تقلب می کند فتنه
روزی به کار گفتگو با گرگ و کفتار است
لبخندهای فتنه گرها بوی خون دارد
بر پیکر دین جای دندان های بسیار است
دستم دخیل چادر زهرا ست، بی او... نه!
حتی خیالش هم برایم سخت دشوار است
✍ زهرا آراستهنیا
#فاطمیه
🔺 @arastehnia
Https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c