شادی و غمم، زندگی و مرگم تو
فانوس و تفنگ و ساز، چشمان تو بود
✍ زهرا آراستهنیا
#بداهه
#عاشقانه
@arastehnia
- ۰ نظر
- ۱۲ آذر ۰۰ ، ۱۲:۲۵
ای لحظه دیدار تو اوج برکات
شیرینی هر نگاه تو رشک نبات
این لطف خدا بوده که عاشق باشیم
بر شکر چنین نعمت خوبی صلوات
زهرا آراسته نیا
مردم میگن پاییز دلتنگه
واسه من اما ساده و زیباست
دلتنگ میشم از همین حالا
دلتنگی من اول یلداست
شاید عجیبه زرد می پوشم
زرد و نشون عشق می دونم
اصلا نمی فهمم چرا؟ آخر
من توی درک رنگ می مونم
پاییز خوزستانیَم گل داد
کی گفته آذر برگ می ریزه؟
وقتی که برفی نیست باور کن
فرق دل و پاییز ناچیزه
چشماتو وقتی ساده می بندی
خورشید روزم بی رمق میشه
سرما روی پلکام می شینه
اشکای سردم غرق آتیشه
پاییز میره تو نمی فهمی
اصلا چرا چشمای من تر شد
تاریکی توی قلب آدم هاست
یلدا فقط یک لحظه شَبتر شد
زهرا آراسته نیا
🌹🌹🌹🌹🌹
از چشم خندونِ عسلریزت
سهم نگاهم هُرم آتیشه
من عاشقم جای تعجب نیست!
وقتی خدا هم عاشقت میشه
شعرم به هوای بودنت شاد شده است
تا اخم کنی ترانه فریاد شده است
هر لحظه ی من به یاد چشمت گرم است
چون ماه تولدم که مرداد شده است
تولدم مبارک
خیلی سخته تو نباشی
خونه دلواپسمونه
پاشو دیره حق دل نیست
شبو منتظر بمونه
پاشو این مسیر دلتنگ
ته خط عاشقی نیست
پاشو دل بزن به دریا
ماهی بند قایقی نیست
اینجا بارونیه بی تو
توی تابستون اهواز
دیگه مومن شده قلبم
بس که از تو دیده اعجاز
می دونم لیاقت دل
کمتر از مسح چشاته
ولی عین آش خاله
بخواهی نخواهی پاته!
نگاهم کن که آرامش
فقط تو برق چشماته
غروب خستگی هامون
توی سرخیّ لبهاته
شبیه آب می خندی
شبیه نم نم بارون
دلم می گیره یک لحظه
نباری روی دنیامون
چراغی روشنه اینجا
تو شب هایی که تبداره
به تو بسته نفس هاشو
دل یک زن که بیداره
ببین موهای شعرم رو
چه مستونه پریشونه
چه سنجاق سری داره
گل اسم تو روشونه
چشاتو باز کن رویا
همینجایی که من هستم
می دونم واقعی نیستی
به وهمت باز دل بستم