امواج ترانه های تو جیحونی
امید به غیر حق نداریم که خلق
دلواپس گربه اند و تو در خونی
- ۵ نظر
- ۳۱ تیر ۹۳ ، ۱۱:۲۲
سلام زخمی پیروز،
زاده سرزمین زیتون ، سالهاست که شاخه زیتون روی نوک کبوتری همیشه در پرواز تمثال آشتی و صلح جهانیان است و مدعیان دروغین صلح یادشان رفته که زیتون میوه سرزمین خونین توست. و امروز دیگر میوه خونین سرزمین توست...
سالهاست که در گیرودار دنیای لجام گسیخته واژه های دستمالی شده مانده اند و از تو به اقتضای سفسطه های پوشالی خود، تروریست ساخته اند و چشم هایشان را بسته اند بر نامردمان غاصبی که دیار تو را بی شرمانه تر از هر چه فکر میکنی به وجودشان آلوده اند. و به تو، که هیچ ، حتی بر پاکی و مهربانی پیامبر الهی خود نیز رحم نمیکنند و ستاره شش پر داوود نبی را پیکان شش پری ساخته اند به سوی تو مخلوق معصوم خدا...
حتی اگر تولدتان تیر هم نبود
با تیر عشقتان به دلم خانه کرده اید
بانگ هل من ناصر از کوی بلا آید هنوز
کربلا با نام غزه یاز می خواهد هنوز
باید شمار ماه ها تعدادتان باشد
تا با زمین هرجا، زمان هم یادتان باشد
وقتی خدا یک ماه را مال خودش می کرد
می خواست روزی هدیه ی میلادتان باشد
ای اولین کأس خدا از چشمه ی کوثر
هر روز عالم تشنه ی امدادتان باشد
حُسن خدادادت برایم حِصن می سازد
وقتی دلم مهمان خمّ باده تان باشد
همتای عاشورای سال شصت و یک شد
تاریخ صلحی که پر از فریادتان باشد
شاها، کرم دستش به دامانت دخیل است
هرجا کریمی هست خانه زادتان باشد
بچه بودم، بهم گفت : اگه یک تار موت بیرون باشه ، توو قیامت با همون تار آویخته می شی
گفتم: پس همه موهام رو میندازم بیرون که وقتی آویزونم کردن نیوفتم و خیلی دردم نیاد !!
آخه عزیز من این روش صحبت با بچه ست؟
البته بگم خدا رو شکر هیچ وقت به استدلالم جامه ی عمل نپوشوندما!