⚫️ یا فاطمه...
متن روایت ها جگرسوز است و غمبار است
اصلا همین کافی ست؛ مادر سخت بیمار است
دفتر تعجب میکند، امکان ندارد که!
صحبت سرِ بند است و دست شیر کرار است
پیغمبر از دنیا نرفته پشت در بودند
حتی نگفتند آه این خانه عزادار است
آتش مهیا بود از قبل این دسیسه است
تاریخ اضعان میکند که فتنه در کار است
بر صورت ماه نبی آن کس که سیلی زد
داروندارش را به پیغمبر بدهکار است
آن ضربه گویی پهلوی تاریخ را بشکست
هر روز بعد از آن فقط تکرار و تکرار است
یک روز غوغای تقلب می کند فتنه
روزی به کار گفتگو با گرگ و کفتار است
لبخندهای فتنه گرها بوی خون دارد
بر پیکر دین جای دندان های بسیار است
دستم دخیل چادر زهرا ست، بی او... نه!
حتی خیالش هم برایم سخت دشوار است
🌸🌼🌸 یا ابامحمد، یا حسن بن علی، ایها المجتبی یابن رسول الله...
شیر جمل، رزمنده ی نامآور صفین
کوه صبور ای روی دوش تو لوای دین
ای مرجع تقلید شاه کربلا، ای نور
روشن شده با تابش تو جاده ی آیین
از تو کرامت را شنیدیم و یقین داریم
دست گداییمان نخواهد دید غیر از این
نام عزیز تو همینکه روی لب آمد
عرض ارادتهایمان شد درد را تسکین
دنیا خزان میشد بدون برکت نامت
با بودنت هر لحظهمان شد غرق فروردین
من مطمئنم که مدینه روز میلادت
با پرچم «یا مجتبی» روزی شود آذین
إنشاءالله
حسین آمد که مصداق شجاعت در زمین باشد
حبیب الله و ثارالله و شاه اهل دین باشد
خدا میخواست تا راهی به درگاه یقین باشد
و آمد تا بشیر قلب ختم المرسلین باشد
برای شیعه اسم او سرور منجلی باشد
بهشت ما همین ذکر حسین بن علی باشد
مرید عشق؛ اشک ما، مراد عشق؛ چشمانش
جهان بانگ عطش دارد برای طعم بارانش
زمان روشن شد از نور رخ خورشید تابانش
زمین کربلا داند عیار ناب ایمانش
برای شیعه اسم او سرور منجلی باشد
بهشت ما همین ذکر حسین بن علی باشد
زمین؛ کرب و بلای او، زمان؛ هر لحظه عاشورا
فلک مست است تا دارد به کامش تربت اعلا
دعای مستجاب آنی که تحت قبه ی آقا
عزیز قلب زهرا و صفای خانه طاها
برای شیعه اسم او سرور منجلی باشد
بهشت ما همین ذکر حسین بن علی باشد
شهی آمد که بر دوش نبی معراج فرموده
و آقایی اهل جنت از اوصاف او بوده
به چای هیئتش پاک است قلب هر چه آلوده
ابوفاضل به سقایی آلش فخر بنموده
برای شیعه اسم او سرور منجلی باشد
بهشت ما همین ذمر حسین بن علی باشد
غزل با شوق وصل او سراپایش ارادت شد
ز عشقش بی سر افتاد و از آن پس قطعه عادت شد
خطوط مثنوی با او حماسیتر روایت شد
تمام حرف تا آخر شهادت شد شهادت شد
برای شیعه اسم او سرور منجلی باشد
بهشت ما همین ذکر حسین بن علی باشد
به چشم اربعینی ها صفای مرز مهرانی
ز درد دوری ات آقا پریشانم تو میدانی
تو الگوی دلیرانی و خوبانی و شیرانی
به پای مکتب نابت نشسته بس سلیمانی
برای شیعه اسم تو سرور منجلی باشد
بهشت ما همین ذکر حسین بن علی باشد
آغــاز شد غــزل؛ غــزلــی مطلعش حسین
با خط اشک می چکد از مصرعش حسین
ما پای روضه هـای غمش قــد کشیـــده ایم
طومــار عـمر؛ خــــاتمه و مبــدأش حسین
بــاید حــــــرم بـرای دل خـــود به پـــا کنم
صحن و رواق و پنجره و مضجعش حسین
وقتی که خوب روضه به جانم رسوخ کرد
دل قطـعه قطعه مـی شود و مقطعـش حسین
روز حساب، جان مرا رجعتی خوش است
با پای عشـــق مــی دود و مرجعــش حسین