طراحی و راه اندازی سایت های اینترنتی

سوزستان

****************حرف‌های سوزان دلم که چاره‌شان نگاشته‌شدن بود ... نوشته‌های زهرا آراسته‌نیا

سوزستان

****************حرف‌های سوزان دلم که چاره‌شان نگاشته‌شدن بود ... نوشته‌های زهرا آراسته‌نیا

مشخصات بلاگ
سوزستان

هم فلسفه می خوانم و هم نقاشم
هر صبح به صورتم غزل می پاشم
"آراسته"ام به نام "زهرا" ای کاش
با سیرت فاطمی مزین باشم

صرفا جهت ثبت در خاطراتم:
مقام های کسب شده توسط این وبلاگ تا کنون
1- برگزیده بخش شعر مسابقه زیر نور ماه( هفته دفاع مقدس) -مهر 92
2- برگزیده بخش شعر مسابقه عاشورای انقلاب - دی 92
3- مقام دوم بخش یادداشت و مقاله مسابقه فریاد انقلاب - بهمن 92
4- برگزیده بخش شعر همایش پاسداشت شهدای امر به معروف خوزستان- مرداد 93
5- برگزیده مسابقه وبلاگ نویسی من انقلابی ام - بهمن 93
6- برگزیده مسابقه شعر من زنده ام - اسفند 93
7- برگزیده مسابقه شعر طنز دکتر سلام - اردیبهشت 94

Yemen ifyemen

جنبش letter4u

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۹ دی ۰۱، ۰۸:۰۲ - مجید فضیلت
    احسنت
  • ۳۰ خرداد ۰۱، ۰۶:۵۵ - ج....ک
    تشکر

۵۹ مطلب با موضوع «شعر آیینی» ثبت شده است

این اولین تجربه ی من برای سرودن نوحه بود دعا کنید آخریش نباشه!

مادر جونم چقد دنیا ذلیله

چرا پشت در امشب قال و قیله

چرا گرمم شده انقد گمونم

آتیش امشب در خونه ت دخیله

ای شکسته پر مادر

خون شده جگر مادر

تو و میخ در مادر

می زدم به سر مادر

ای وای مادرم مادر

ای وای مادرم مادر

  • زهرا آراسته نیا
من از تبار جنونم، تبار آینه گون
تبار طایفه ای که وضو گرفته به خون

من از دیار عروجم به رمز یا زهرا
شهید گشته تبارم رسیده تا زهرا (س)

رسید تا گل یاسی که بوی ریحان داشت
به پای چادر پاکی که رنگ ایمان داشت

به خانه ی گلی و محقّر مولا
همان که گشته ازآنجا شکوه پابرجا

همان که محل معارف الله است
و روشنی ده تاریخ، خانه ی ماه است

سوار مرکب تاریخ می روم تا دور
کنار خمّ غدیری که می تراود نور

دلم به بیعت مولا درآمده شادم
به نام عاشق زهرا درامده شادم

منم که سوره ی کوثر نوید ایمانم
به عطر چادر زهرا دخیل می مانم

کلید حصن ولایت اجازه ی زهراست
نگین حلقه ی خاتم ستاره ی زهراست

ستاره ای که جهان را دلیل خلقت بود
دلیل راه ولایت و اوج عصمت بود

تمام شیعگی ام را من از غمش دارم
به یمن دست دعای دمادمش دارم

به صحن "سبزقبا"1 تا زیارتی کردم
به سمت شهر بقیعش اشارتی کردم

به بقعه ی پسران علی "علی‌مالک"2
طواف می کنم و بر علی شوم سالک

همین که از طرف رود می کنم گذری
سلام بر لب تشنه به حنجر پسری ...

کنار مرقد "جولا" 3 دلم بهانه گرفت
دعای عهد و فرج را به لب ترانه گرفت

خدا کند که بیاید و عشق جاری باد
 پرید پلک دل من،دلم گواهی داد

و می رسد پسر فاطمه گل خیرات
جهان نشسته به راهش، به مقدمش صلوات


1-    سبزقبا: امامزاده محمد بن موسی الکاظم (ع) . برادر بزرگوار امام رضا(ع) که بقعه ایشان در مرکز شهر دزفول قرار دارد.
2- علی مالک: بقعه متبرک مام زادگان علی و ابراهیم (ع) فرزندان امام علی (ع) در دزفول
3- ملا محمد علی جولاگر دزفولی از عارفان بزرگ که شرح کرامات و ملاقات هایشان با امام زمان (عج) در کتب معتبر ثبت شده است. مزار این بزرگوار در کنار سرباز گمنام امام زمان (عج) در درفول قرار دارد.

  • زهرا آراسته نیا

تو رنگ حماسه بر غزل آوردی

اعجاز همیشه بی بدل آوردی

مادر شده بر پدر، فدایت عالم

خلقت شده بر مدار جانت آدم

وقتی که علی یگانه ی عالم شد

مردانه ترین ترانه ی عالم شد ...

  • زهرا آراسته نیا
دلم آهنگ نقاره،

دلم یک پنجره فولاد،

دلم آئینه کاری ها،

نشستن کنج گوهرشاد...

....دلم آقا تو می خواهد
  • زهرا آراسته نیا

قصه ی پر غصّه ای ست حکایت نامردی هایمان!


اتل متل جمعه شد

دوباره دل پرکشید

به آسمون نرگس

یواشکی سرکشید

  • زهرا آراسته نیا

ما ملّت حماسه و چون کوه آتشیم
ما از تبـار کــاوه و هم خـون آرشیم

درجای‌جای معرکه چون شیر استوار
دلداگـــان حیــدر و پــور سیــاوشـیم

در موج خیز فتنه علی ناخدای ماست
دشمن بگو بتـاز، که ما تیر سرکشیم

ما را اگر به قحـطی نـان مبتلا کننــد
هیهات اگر که دست به غیر خدا کشیم

عالم پر از نشانه ی صبح ظهور اوست
ما در پی سپردن پرچم به دستشیم


اللهم عجل لولیک الفرج...


  • زهرا آراسته نیا
این روزها یادآور تلخی کشف حجاب رضاخانی ست. تقدیم می کنم این ترانه را به دخترم و تمام دختران چادر به سر دیارم...

نگاهت می کنم با عشق
ماشالّا می گمت آروم
چشام باشه کف پاهات
گل نازم شدی خانوم
  • زهرا آراسته نیا

من معتقدم بهار مدیون شماست

عشق و قلم و نگار مدیون شماست

ما را چه به شیعگی؟! پس از این همه سال

این جمعه هم انتظار مدیون شماست

  • زهرا آراسته نیا

بسم الله
یا امام حسن مجتبی(ع)


از خم کوچه گذشتی و دری سوخته بود
قصه تشت و جگر را شرر افروخته بود
سیلی مردم پستی که به مادر می خورد
تیرهایی شد و تابوت تو را دوخته بود
مرد آن است که جولانگه او تنهائیست
باری از صبر خدا شانه ات اندوخته بود
خواستم از تو بگیرم همه ی حاجت خود
چون کریمیّ تو را دل به من آموخته بود
حرمت خاک زمین، گنبد تو افلاک است
مرگ بر آن که دل زائر تو سوخته بود
 

  • زهرا آراسته نیا