جک استراو به ایران می آید
در ساکش چند تا "مستر همفر" جا می شود آیا؟!
- ۰ نظر
- ۱۶ دی ۹۲ ، ۱۲:۰۰
جک استراو به ایران می آید
در ساکش چند تا "مستر همفر" جا می شود آیا؟!
یک شاخه نرگس شاعرم می کند
شما که بیایید دیگر چه خواهد شد! ...
حال خوشی دارم انگار!
شمیم نرگس ها دور می خورد رگ برگ های وجودم را
و سبز می شود خیال دلنشینت در تار و پود ثانیه هام
سر می چرخانم دلتنگی ندیدنت را
بی خیال خاطره ها
امشب
بی آنکه بدانی
نقش لبخندت را جهانی می کنم
و جمع می کنم تمام قطرههای اشکم را
از ساحت قابی که تصویرت نیست
اینها فقط
پس لرزه های
ویرانی من اند
"هلال" ابرویت را به یاری ام بفرست.
در می زنند ... تو ولی پشت در نرو
آخر برای سرزدن آتش نمی برند!
دست حسنین را گرفته بود و یکی یکی درب خانه ها را می کوبید
تا سانسور خبری
بهانه ای برای هیچ کس نباشد...
یا زهـــرا (س)
آمار بازدید وبلاگ هایمان بالا می رود
روزهای غیر تعطیل
چه راه هایی برای خوردن بیت المال پیدا می شود!....
و غنی تر از ما هم مگر پیدا می شود
که مهر رئوف و
جود جواد را
امیدواریم ....
جان فدای رهبریم حامی ولایتیم
در رکاب منتظَر عاشق شهادتیم
نخل های شهرمان دیدبان عزممان
در مصاف با تبر راوی صلابتیم
ما مدافع حرم جان نثار زینبیم
با امید فتح قدس راهی زیارتیم
دشمن از غرورمان نقش خاک ذلت است
مثل هر شهیدمان اسوه ی رشادتیم
بر فرات عاشقی دست و چشم و جان دهیم
ما دخیل حضرت صاحب الکفالتیم *
شیرمرد حادثه ، کوه صبر و اقتدار
چشممان به دست ماه، در پی اشارتیم
چشم فتنه کور کور دست هر بلا به دور
تا سپیده ی ظهور با امام امتیم
..... ان شاءالله
* یادش صدهزاربار بخیر! از راهنمای عراقیمان در حرم حضرت ابالفضل پرسیدم : چرا اسم نشریه و رادیو و هر چیز در حرم را گذاشته اید "کفیل"؟
گفت: حضرت عباس (ع) کفیل حرم اباعبدالله بود ..... یا کفیل
بسم الله
یا امام حسن مجتبی(ع)
از خم کوچه گذشتی و دری سوخته بود
قصه تشت و جگر را شرر افروخته بود
سیلی مردم پستی که به مادر می خورد
تیرهایی شد و تابوت تو را دوخته بود
مرد آن است که جولانگه او تنهائیست
باری از صبر خدا شانه ات اندوخته بود
خواستم از تو بگیرم همه ی حاجت خود
چون کریمیّ تو را دل به من آموخته بود
حرمت خاک زمین، گنبد تو افلاک است
مرگ بر آن که دل زائر تو سوخته بود
می گفت: "نه دی" که همه بودند! شما چرا به نام حمایت از ولی فقیه تمامش می کنید؟
گفتم : تو هم بودی؟
گفت: نه!! ...