سحرنوشت ۲۴
جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۲۶ ق.ظ
#سحرنوشت ۲۴
این طوری نگاهم نکن. میدانم شبیه تو نیستم. میدانم روز به روز دارم از آنچه باید خلیفه تو در زمین باشد دورتر میشوم. میدانم کم کم دارم از خودم ناامید میشوم.
اما دلم خوش است که در هیچ کتابی یأس را بین صفات تو ندیدهام. تو، خدای همیشگی منی. همان که طفل شیرخوار را روزی میدهی و بر پیرمرد کهنسال مهربانی.
میدانم هرچقدر هم که دور شوم آغوش تو برای برگشتنم باز است. شاید همین مهربانی بی حد توست که مرا جرأت نافرمانی داده وگرنه منِ عاشقِ یکلاقبا را چه به سرپیچی از اشاره های معشوق محبوبی چون تو؟!
این روزها دست به دامان مهربانی شدهام. دست به دامان بخشندگی. تا شاید کمی شبیه تو باشم.
میدانم دار و ندارم را به تو بدهکارم و حالا از آنچه دستان رازقت در سفرهام نهاده، خاضعانه و خاشعانه تقدیم بندگانت میکنم تا برق لبخندشان بشود نوری برای راه رسیدنم به تو.
دستم کوتاه است اما امیدم به رازقیت تو بسیار.
خودم را به آب و آتش میزنم تا گرهی از کار عاشقانت باز کنم و دلگرم شوم به رضایت حضرتت.
این روزها دستانم تشنه ی دستگیریاند. انگار مشق بخشندگی میکنند پای روضه های امیرالمومنین.
چشمهای معصوم کودکان گلفروش که این روزها گلهایشان بیمشتری ست منتظر رزقی ست که تو در مال من پنهانش کردهای و بزرگمنشانه توفیق خدمت به خلقت را نصیبم کردهای تا آزمونی باشد برای روح سرکشم.
مرا شرمنده دوستدارانت مساز ای واهب العطایا
*زهرا آراستهنیا*
@arastehnia
Suzestan.ir
Instagram.com/arastehnia
این طوری نگاهم نکن. میدانم شبیه تو نیستم. میدانم روز به روز دارم از آنچه باید خلیفه تو در زمین باشد دورتر میشوم. میدانم کم کم دارم از خودم ناامید میشوم.
اما دلم خوش است که در هیچ کتابی یأس را بین صفات تو ندیدهام. تو، خدای همیشگی منی. همان که طفل شیرخوار را روزی میدهی و بر پیرمرد کهنسال مهربانی.
میدانم هرچقدر هم که دور شوم آغوش تو برای برگشتنم باز است. شاید همین مهربانی بی حد توست که مرا جرأت نافرمانی داده وگرنه منِ عاشقِ یکلاقبا را چه به سرپیچی از اشاره های معشوق محبوبی چون تو؟!
این روزها دست به دامان مهربانی شدهام. دست به دامان بخشندگی. تا شاید کمی شبیه تو باشم.
میدانم دار و ندارم را به تو بدهکارم و حالا از آنچه دستان رازقت در سفرهام نهاده، خاضعانه و خاشعانه تقدیم بندگانت میکنم تا برق لبخندشان بشود نوری برای راه رسیدنم به تو.
دستم کوتاه است اما امیدم به رازقیت تو بسیار.
خودم را به آب و آتش میزنم تا گرهی از کار عاشقانت باز کنم و دلگرم شوم به رضایت حضرتت.
این روزها دستانم تشنه ی دستگیریاند. انگار مشق بخشندگی میکنند پای روضه های امیرالمومنین.
چشمهای معصوم کودکان گلفروش که این روزها گلهایشان بیمشتری ست منتظر رزقی ست که تو در مال من پنهانش کردهای و بزرگمنشانه توفیق خدمت به خلقت را نصیبم کردهای تا آزمونی باشد برای روح سرکشم.
مرا شرمنده دوستدارانت مساز ای واهب العطایا
*زهرا آراستهنیا*
@arastehnia
Suzestan.ir
Instagram.com/arastehnia
- ۹۹/۰۳/۰۲