ورقهای لایق
💐#سحرنوشت ۵
🔸آرام آرام ورق میزنم برگهایی را که لیاقت در آغوش کشیدن حرفهای تو را دارند.
فکر کن! بین این همه کتابی که حرفهای عجیب و غریب این و آن را در خود دارند، این ورقها لایق حرفهای پروردگار عالم شدهاند.
✅من که فکر میکنم کار، کار درختی ست که مادر این کاغذهاست. لابد یک روزی سایه ای نثار رهگذری خسته و یا میوه ای تقدیم کودکی گرسنه کرده است که حالا خیرش به این کاغذها رسیده.
🌹خط به خطش را نوازش میکنم، خوشا به حال کاغذی که حتی نوازشش پاکی میخواهد.
گوشم را نزدیک میآورم، صدای توست که تک تک حروف را برایم زمزمه میکند و من همه را میفهمم، انگار نه انگار که عربی نمیدانم!
مگر میشود زبان معشوقت را نفهمی؟ اصلا عاشقی رسمالخط خودش را دارد و تنها وقتی حرفهای معشوق را فهمیدی یعنی عاشقی.
⚜️اینطور نگاهم نکن! میدانم خیلی وقتها حتی ترجمه کلامت را نفهمیده ام. ولی به خودت قسم حتی آن وقتها هم عاشقانه دوستت داشتهام.
صدایت هنوز در گوشم میپیچد و من مست میشوم و سرم میافتد روی شانهات.
💠ببین باز هم کار دست خودت دادی با این بندهنوازیات! منِ سربههوا کم بود، حالا باید منِ مست را هم تحمل کنی!
انگشتهایت را حس میکنم روی گونههای دلتنگیام.
درست همین حالا که یکی یکی بدیهایم توی ذهنم رژه میروند، درست همین حالا که پردهپوشیهایت دفعه به دفعه به یادم میآیند، درست همین حالا که ذره ذره از خجالت آب میشوم، خوشحالم که صدای گرمت آنقدر مستم کرده که هیچ کس را جز خودت نشناسم و نخواهم.
❤️مهربان همیشگیام، ممنونم که بودنت را به من میچشانی.
✍ زهرا آراستهنیا
@arastehnia