غم طایفه ی عشق
به شهید روحانی مدافع حرم، شهید محمد کیهانی
در جان جهان شور شهادت شده پیدا
مجنون شده در خون و پر از خون، دل لیلا
ما پای غم طایفه ی عشق نشستیم
هر کوچه پر از قاسم و اکبر شده حالا
در محضر معشوق شده خم قد کیهان؛
کیهانیِ دریا صفتِ کوهْ بلندا
ای یار حسین بن علی یاور زینب
آرامش چشم تو بهم ریخته شب را
در خانه کمیل تو و مقدادت و میثم
گردان تو برپا شده در یاری آقا
شمشیر علی، ای یل همنام محمد
ای یاور دین، نسخه قرآنی خونا
در جان تو معنای صحیفه ست تداعی
ای حالت تو شور مناجات دعاها
در حوزه ی علمیه ی عباس نشستی
در روح تو جاری ست وفاداری سقا
از غزه و لبنان و حلب تا دل تهران
هرجا که غمی بود، دلت رفت همانجا
از سمت حلب راه شهادت به تو وا شد
تکثیر شده کرب و بلا در تن دنیا
سر داده ای و از سر پیمان نگذشتی
دلداده ی سر مست ز پیمانه ی زهرا
ما نان و نمک خورده ی این طایفه هستیم
هیهات که زینب بشود بی کس و تنها
هر روز برای دل ما معرکه برپاست
تا کرب وبلا می رود این داغ دل ما
هر روز شهیدی به سر دوش کشیدیم
هر صبح به هر کوچه ی ما تعزیه برپا
ای اشک ترین، اشک ترین، اشک ترین، اشک
ای ژاله ی در روضه ی مکشوفه مهیا
ما دست دل خویش به دست تو سپردیم
تا هم قدم عشق رود با تو به بالا
خشک است و ترک خورده لب عاشقی ما
باران بشود کاش نصیب دل صحرا
زهرا آراسته نیا