سلام بر پیکر
سه شنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۸ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام حضرت عاشق، سلام بر پیکر
به بوسه ای که لبی را رسیده از حنجر
ببین کلام خدا را دوباره نازل شد
به قدر سینهی مقتل؛ مُقَطَّعه، بی سر
عقیق سرخ یمانی به خاک و خون افتاد
و روضه میرسد اکنون به داغ انگشتر
دوباره شام و حرامی... ولی نه این دفعه
نشسته نام برادر به گنبد خواهر
سلام من به دو دستی که آب را پس زد
نه خنده کرده به دشمن، نه دست داده به شر
قسم به شاخهی زیتون که صلح یعنی تو
قیام سرخ گلویی مقابل خنجر
دوباره نوبت حجهای ناتمام آمد
مِنا مِنا به امید تو می رسد یاور
غزل فدای تو حالا حماسه باید خواند
رسیده قصهی ظلمت به انتها دیگر
برای صبح فرج عاشقانه حک کردیم
به روی بیرق خود؛ یا حسین، یا حیدر
آراسته نیا
پرستو،عشق پیشه، تیز پرواز
قلندرکیش، سرمست سرانداز
فتاده مست در جولانگه عشق
تنش بی سر سماعی کرده آغاز
نماز وصل را آداب این است
وضو از خون کند رند نظر باز
به قلبش تیر را تعلیم می کرد
به شوق چشم هایی ناوک انداز
تنش را گلشن آلاله می کرد
نشان محرمی در گلشن راز
سرش سر می کشد تا اوج معراج
لبش سر داده در شکرانه آواز
خوشا وصل نگارین جان جانان
خوش آن چشمی که بر دلبر شود باز
وصال دوست را آسان ندادند
مگر بر عاشقان نکته پرداز
رضا وفایی نژاد