تیتر بزرگی از جنایت
تیتر بزرگی از جنایت رفت
روی تلکس ویژه ی اخبار
"حقّانیت می سوزد " این را گفت
یک منبع آگاه از اسرار
در پیچ و خم های گم تاریخ
باید کمی گشت و تفحص کرد
آنجا که واژه تلخ بود و بعد
دنیا به معنایش تخلص کرد
حس عجیبی دارد امروزم
با برگه های بی خط آ-چار1
هی می نویسم بعد می فهمم
کج رفته خطم. هی خودم، هشدار
کج شد تمام جاده ی تاریخ
یوم الخمیس بی قلم، بی مُهر
کاغذ برایم روضه می خواند
از هرم آتش؛ گوش؛ بعد از ظهر
باید بگردم بین اوراقم
انگار دنیا این وسط گم شد
یک عده دور هم نشستند و
سرگشته بودن سهم مردم شد
یک انقلاب مخملی رخ داد
در های و هوی تازهایمان ها
هی با تعصبهای خود بستند
محکم جلوی چشم ایمان را
یک عده دور هم نشستند و
تحریف خوبی ها علم گردید
فتنه، ولی را دوست معنا کرد
خود را ولی اولا و سرور دید
یک عده دور هم نشستند و...
ای کاش نفرینم اثر می کرد
قلب سقیفه می شکست و کاش
یک زلزله دفع خطر می کرد
حالا قلم هم خطبه می خواند
گوش زمان افسوس سنگین است
زن کوچه ها را تا فدک رد کرد
نقطه سرخط میخ خونین است
تکثیر چندین باره شد کوچه
در امتداد غربت آدم
شعری شبیه نوحه می پیچد
در گوش خواب آلوده ی عالم
سر می برند و تیتر می سازند
نا آدمان نامسلمان باز
پشت نقاب تیره شان پیداست
تیزی دندان یهودی ساز
1- برگه ی A4
إلّا به دست فاطمه امضا نمیشود
دوزخ کنار میکشد از نام پاک او
آتش حریف دختر طاها نمیشود