آن ها که عقب نشینی کردند
سیاهی شب آسمان دنیا را فراگرفته بود. اما در این گوشه ی دنیا، مردانی که سپیدی دل هاشان را سرخی خون ثارالله تضمین کرده بود، بیداری را با شجاعت به تصویر نشسته بودند.
بنا بود به دشمن تک بزنند. فرمانده همه را جمع کرد و گفتنی ها را گفت ... گفت که بازگشتی نیست ... گفت که همه رفتنی هستند ... گفت که هر کس نمی تواند، همین حالا برگردد...چند نفری را هم خودش راهی کرد، گفت شما زن و بچه دارید، باید برگردید، باید زنده بمانید!... و چهل-پنجاه نفر در سیاهی شب بازگشتند.
فردا خیلی ها آسمانی شده بودند و فرمانده، اسیر.
یازده سال گذشت
فرمانده آزاد شد و رفت طلائیه ... دوستان ، شیاری را نشانش دادند و نام تک تک شهدایی را که در آن به شهادت رسیده بودند، بردند.
ناله ی فرمانده دشت را ساکت کرد... دست هایش تند تند بر سر می زدند و اشک امانش را بریده بود.
- "چی شده؟
چرا تو سرت می زنی؟"
- : "این اسم ها که گفتید همان هایی بودند که آن شب بنا بود برگردند عقب! همه دوباره به خط برگشته اند! هیچ کس عقب نشینی نکرده" .......
یاد شهدای دزفول گرامی باد.
پ ن: این خاطره در دیدار مجمع پیشکسوتان بسیج نوجوانان دزفول با خانواده شهید سید احمد سیدقلندر بیان شده . که البته از ذکر نام فرمانده به دلیل خواست خودشان معذوریم! دانلود فایل صوتی
آن روز شهید سیداحمد سید قلندر هم در میان شهدای خفته در خاک طلائیه بود...در میان افرادی که فرمانده اجازه ماندن در تک را به آن ها نداده و گمان می کرد عقب نشینی کرده اند!
تشکر از شما به خاطر ارسال مطلبتان به سایت "حرف تو"
" آنها که عقبنشینی نکردند "
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/38479
در این سایت انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت "حرف تو" به شما:
"امام صادق (علیهالسّلام): هرگاه مردی دست نیاز سوی من دراز کند در رفع نیاز او میشتابم؛ زیرا میترسم کار از کار بگذرد و اقدام من در کمک به او دیگر به کارش نیاید."
یا علی