برای حضرت عبدالله بن حسن(ع) / شعر کودک عاشورایی
سن و سالش کم است با این حال
حرف حق را چه خوب می فهمد
دست توی دست عمه ولی
دل میان سپاه می جنگد
از پدر یادگاری اش عشق است
مهربانی صفا کرم ایثار
چهره ی پدر به یادش نیست
دل ولی تنگ، تشنه ی دیدار
پیش چشمش عمو به خاک افتاد
: وای امامم حسین تنها شد
عمه دستش فشرد محکمتر
پا به پا کرد و موج برپا شد
تا که شمشیر می رود بالا
می دود دست او رها در باد
تیر و شمشیر تا فرود آمد
دست هایش فدا شد و جان داد
پیش مرگ امام خود گشته
درس ایثار یادمان داده ست
با ولایت همیشه باید بود
این شعار یل حسن زاده ست
محرم 1392