هشت ماه جنگیدیم و دستمان به دعا بود تا کوچکترین ترکشی هم نخوریم ... که ترکش های جنگ هشت ساله ایمان زا بودند و ترکش های جنگ فتنه، ایمان کُـش.....
- ۱ نظر
- ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۱:۵۳
هشت ماه جنگیدیم و دستمان به دعا بود تا کوچکترین ترکشی هم نخوریم ... که ترکش های جنگ هشت ساله ایمان زا بودند و ترکش های جنگ فتنه، ایمان کُـش.....
هر طور که نگاه کنی کار خداست!
راهپیمایی 22 بهمن
نه دولتی؛ که خدائیست
هرسال در گوشه ای از دنیا
یکی
-بی آنکه بداند یا بخواهد-
مأمور می شود
برای گفتن حرفی که غیرت ایرانی ها را صد برابر به جوش بیاورد
و امسال انگار
قرعه به نام جان کری افتاده!
سپاه الله هم ابابیل دارد ،
هم شن
و هم حنجره ی خود جان کری ها!
اگر دشمن زخمی از بیممان
بنا کرده دیوار تحریممان
غنی سازی عشقمان باقی است
نلرزد ازان پای تصمیمان
ای مردم سرزمینم، شاعرترین های عالم
تشخیص و تشبیه و ایجاز در بیت هاتان فراهم
یادش گرامی که مردی آغاز این ماجرا شد
بیدارمان کرد و در راه همراهمان کرد با هم
ما سینه زن های بزم دست علمدار عشقیم
بر هر یزیدی بتازیم، ما را وفا داده این غم
حتی زمستان که باشد یک "یاحسین" و ... بهار است
ما را مترسان از آتش، سرد است بر ما همان دم
اینجا که خاک زمینش بارانی و لاله خیز است
دست خدا هم گرفته دست دعا های آدم
آری نه شرقی نه غربی اینجا صراط مبین است
تحت لوای ولایت تا فجر خورشید خاتم.
تیم مذاکره کنند ایران در دور بعدی مذاکرات 5+1 :
من که هرآنچه داشتم ، اول ره گذاشتم
حال برای چون تویی اگر که لایقم بگو!
اینم یه ترانه ی خودمونیه درون سازمانی! تقدیم به خودمون! -آهنگشم که بلدید_
یاور وبلاگی من / با من و همراه منی
پیرو خط رهبری/ تو یار آگاه منی
فضای سایبری ما / هرزه تموم قلماش
خوب اگه خوب بد اگه بد/ مرده دلای بلاگاش
هک نشه سایت من و تو / لینک دلت رو خوب بپا!
تو جنگ نرم سایبری / تنها نشه یه وقت آقا
یاور وبلاگی من / لایکر پست های منی
فیدخوان تو جای منه / هم صدا هم پای منی
قلم به دستای تو و / جهان به زیر قدمات
بصیرت و مقاومت / دو بال پروازه برات
با من و تو باید بشه / فضای وب جای خدا
راهی بشه تا برسیم / به عرش اعلای خدا
یک سفر استانی بدون هیچ مصوبه ای
یعنی فقط بیایید و روی روحانیِ روحانی را ببینید
آن هم کاملا مردمی!
جان فدای رهبریم حامی ولایتیم
در رکاب منتظَر عاشق شهادتیم
نخل های شهرمان دیدبان عزممان
در مصاف با تبر راوی صلابتیم
ما مدافع حرم جان نثار زینبیم
با امید فتح قدس راهی زیارتیم
دشمن از غرورمان نقش خاک ذلت است
مثل هر شهیدمان اسوه ی رشادتیم
بر فرات عاشقی دست و چشم و جان دهیم
ما دخیل حضرت صاحب الکفالتیم *
شیرمرد حادثه ، کوه صبر و اقتدار
چشممان به دست ماه، در پی اشارتیم
چشم فتنه کور کور دست هر بلا به دور
تا سپیده ی ظهور با امام امتیم
..... ان شاءالله
* یادش صدهزاربار بخیر! از راهنمای عراقیمان در حرم حضرت ابالفضل پرسیدم : چرا اسم نشریه و رادیو و هر چیز در حرم را گذاشته اید "کفیل"؟
گفت: حضرت عباس (ع) کفیل حرم اباعبدالله بود ..... یا کفیل
ما خوب فهمیدیم دل یاری کننده ست
تیغ زبان وقتی که می تازد برنده ست
راه طمع بر فتنه جویان بست، آری
خشمی که بغض آلود هم باشد کشنده ست