#فال_نامه
حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ
اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد
ای صاحب فال، سال هاست در پی راه اندازی صنعتی هستی و برای آن چاره ها اندیشیده ای.
ای صاحب فال، غافل از آنکه راه اندازی صنعت را مجوزی باید و دریافت مجوز را مجوزهایی و از جمله آن مجوزها، بودن ژنی خوب در میانه ی ژن های توست و اگر جنس ژن هایت خوب است که برو خوش باش و از خوشی هایت لایو و عکس لاکچری بگیر و پیج ها پرکن، پرفالوور!
لیکن اگر چنین ژنی نداری، چکمه آهنین بپوش و کمربندت را محکم کن و دل به راهروها و پله ها و _ان شاءالله و اگر خوششانس باشی_ آسانسورهای ادارات و سازمان های بیشمار بسپار که زین پس سگ دو زدن های گام هایت در آنها برای اخذ یک امضا بسیار تکرار خواهد شد، تکرار شدنی!
و به نفعت است که حدیث عشق را از من بشنوی و بی خیال صنعت راه انداختن شوی و عمر و جوانی خویش را به هدر ندهی و گوش به وعده های صدمن یه غاز و صدها صنعت صنعت کردن در عبارات سخنرانی های دولتی ها از واعضی گرفته تا ربیعی و حتی خود حضرت شیخ نده که تو را به صنعتی هرچند کوچک نخواهند رساند.
اگر شنیدی که سامانه شفافیت مجوزها راه افتاده پوزخندی بزن، و رد شو که اگر جز این کنی سلول به سلول تنت دروغ بودنش را شهادت خواهد داد و آبرو برایت نخواهد گذاشت!
ای صاحب بخت برگشته فال، آخر مگر دلالی و واردات و حتی قاچاق کالا از چین و ماچین چه بدی داشت که یک بار نکردی و عز خود برده و با فکر راه اندازی صنایع کوچک، زحمت ما میداری؟
به جای فال حافظ گرفتن یک قهوه میخوردی و ته فنجانش را نشان زن همسایه میدادی… هم به تو میگفت که جز زمین خشک و پر از سنگلاخی که هی قل میخورند زیر پایت و ضمن زخم نمودن کف پا، کلهپایت میکنند و همانا بوروکراسی اداری و سود وام بانکی و اصلا خود وام بانکی و رانت رانتداران و کلی چیز دیگر هستند، نصیبت نخواهد شد.
پس برو به حدیث دل انگیز و عاشقانه دلالی و وارد کردن جنس بی کیفت خارجی بپرداز که حمایت از صنایع کوچک و حمایت از تولید داخلی و ایضا جهش تولید در اقتصاد نئولیبرالی، محلی از اعراب ندارد.
و من الله توفیق
#زهرا_آراستهنیا
@arastehnia
#تلخند #حمایت_از_صنایع_کوچک #جهش_تولید #اقتصاد
- ۰ نظر
- ۲۱ مرداد ۹۹ ، ۱۷:۵۷