به دلتنگی های همسر استوار #شهید_ححجی
شب شد و خونه بی قرارت شد
قصه کم کم به سر رسید انگار
قلب من تیر میکشه واست
تا خود صبح میمونم بیدار
من و دلتنگیامو رویاتو
دل شب دیگه خوب میشناسه
من و عکسی که روضه ها داره
من و چشمی که نذر عباسه
توُ قدم های آخرت دیدم
محکم و پر غرور میرفتی
قلبمو پشت پات میریختم
وقتی که سمت نور می رفتی
با نگاهت به مرگ خندیدی
واژه ی تازه آفریدی مرد
کل دنیا اسیر چشماته
قاتلت التماس تو میکرد
شیشه ی عطر بی سر افتاده
غیرتت توی شهر پیچیده
راهو تا آسمون نشون میده
نور تو هم طراز خورشیده
زهرا آراسته نیا
@arastehnia
- ۲ نظر
- ۱۱ شهریور ۹۶ ، ۱۵:۰۱