با قد خمیده مادری می آید (تقدیم به مادران شهدا)

یک خانه و یک پنجره ی بی دیوار
یک عالمه گل و چشم بلبل بیمار
با قد خمیده مادری می آید
هر هفته عصای پیری اش را دیدار

دم عید

***تقدیم به 13 نوجوان شهید مسجد نجفیه دزفول***

موشک عراقی
پا توی کفش های حاجی فیروز می کند
میان خانه تکانی مردم
شهر
ناجوانمردانه می لرزد .
ما باور می کنیم هر دروغ سیزدهی را
وقتی سیزده
شمار عاشقان کوچکی باشد
که زود جاودانگی را آموختند
تمام شهر شنیدند صدای بالهایتان را
وقتی که سیمرغ مدهوش پروازتان بود و
پیران روزگار حسرت کش یک نمازتان
حالا که بچه ها شب هایشان را لایک می کنند
پای صفر و یک های دنیای مجازی
دل
بیشتر هوای خوابیدن روی قالی های قدیمی مسجد می کند
حالا
زیر نگاه عکس های کوچکتان
باید تکبیره الاحرام عاشقی بست و قد قامت خدمت
تا لبخند کودکانه تان
- عاقلانه تر از تمام فیلسوف های جهان -
راه نمای بودنمان باشد

مادر شهید

یک خانه و یک پنجره ی بی دیوار
یک عالمه گل و چشم بلبل بیمار
با قد خمیده مادری می آید
هر هفته عصای پیری اش را دیدار

پ ن: بیش از این شرمنده شهدا نشیم صلوات!

اکسیژن شهر ما

تقدیم به جانبازان شیمیایی

 

خس‌خس، صدای گلویت اکسیژن شهر ما شد

راهی برای هبوطِ دل در دل کربلا شد

"والله إن... تمامم بگیرید! تنها نماند امامم"

فریاد هل من مبارز با نای تو آشنا شد

آسان فدا می شود شعر در پیش پای صبوریت

صبری که حتی خیالش در ذهن ما ماجرا شد

آرامش بعد طوفان در چشمهای تو پیداست

طوفان تمام وجودش در جان چشمت رها شد

در خاطراتت شنیدم شبهای سنگر دعا بود

درد نفس های تنگت تفسیر سوز دعا شد

هرچند تنهاییت را شرمندگی مان دلیل است

بر زخم بی غیرتیمان لبخند سردت دوا شد

 

پای هویزه است که ناگاه... می شود

16 دی سالروز شهادت شهید علم الهدی و دانشجویان شهید هویزه

اینجا زبان موعظه کوتاه می شود
آدم به عمق حادثه آگاه می شود
وقتی کتاب عاشقی ات وا نمی شود
پای هویزه است که ناگاه... می شود
یک عالمه مزار شهید شبیه هم
جانم به موج خاطره همراه می شود
آرامشی عجیب بر این دشت حاکم است
آرامشی که راوی یک آه می شود
من می روم ستاره شدن کار ساده ای ست
وقتی که عشق شهپر این راه می شود
اینجا به جای همهمه ی درس و مدرسه
عشق و جنون و خاطره دلخواه می شود
روزی که علم دست دلش را به عشق داد
حتی تفنگ قافیه ای ماه می شود
باید گذشت از سر و از جان که در رهش
یوسف عزیز معرکه ی چاه می شود
باید به دشت های هویزه نفس کشید
اینجا تمام روح، خداخواه می شود

عمّار شهرت ماست

سجده شکر ما ز بودن توست
غزل عاشقانه مان سرودن توست
رهبرا چشم فتنه ها کور است
چشم "مالک" به لب گشودن توست!

****

چون موج بی درنگیم

یک سینه پر فشنگیم

عمّار شهرت ماست

ما بچه های جنگیم.

پ ن:

برخی از سیاسیون با توجه به عملکرد عده ای از به اصطلاح خواص در حوادث فتنه  معتقدند پروژه ای با عنوان جام زهر 2 در حال وقوع است. این عده بر این نظر هستند که همانطور که برخی با اظهار نظرهاشان باعث شدند امام خمینی جام زهر پذیرش قطع نامه 598 سازمان ملل را بنوشند، اینبار نیز بر آنند تا همچو جامی را به رهبر معظم انقلاب بنوشانند!

هر چند پایه ریزی چنین پروژه ای دور از ذهن نمی باشد اما دست اندرکاران آن باید به این نکته توجه داشته باشند که نسل کنونی با تمام تهاجمات داخلی و خارجی ای که بر اعتقاداتش صورت گرفته اما باز هم زاییده و بالیده انقلاب می باشد و چنین نسلی یقیناً از نسل اول انقلاب که تحصیل کرده و پرورش یافته ی سیستمی طاغوتی بود ، باهوش تر و اسلامی تر و انقلابی تر می باشد.

 و این نکته ای ست که به نظر می رسد خیلی ها آن را به دست فراموشی و غفلت سپرده اند ، اما حقیقت دارد...

نسل جوان کنونی و نیروهای نوپای بسیج که امام را نه دیده بلکه فهمیده اند! و تاریخ انقلاب و رفتار خواص را در دوره های مختلف به دقت بررسی کرده اند ، به قطع یقین اجازه چنین گستاخی هایی را به هیچ کس نخواهند داد...

ظهور نزدیک است...