حرف هایم را
زنده زنده سرمی برم
- ۲ نظر
- ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۰۷:۱۵
صبح است و لبت به بوسه ای شیرین کن
تا آخر شب اسب صفا را زین کن
من عاشق خنده های نابت هستم
شهر رخ خود به خنده ای آذین کن
تا بوده چنین بوده و تا هست چنین
با بودنت آرامش من تأمین کن
بالایی من، طواف تو آئینم
دیوان غزل کتاب این آیین کن
گنجشک ترین مقیم احساس تو ام
کمتر دل کوچک مرا غمگین کن
یک عمر شدم دخیل چشمت ، حالا
چشمی بگشا و یک نظر آمین کن
با لهجه ی مادری غزل می خوانم :
"اِی سوزگَنُمی، دل غمَ پُر خین کن"!1
---
1: به لهجه ی دزفولی - ای سبزه ی گندمگون، دل غم را پر خون کن
تفسیر مقاومت خَـم گام شهید
ایثار و حماسه دست بر جام شهید
در بارش بی امان موشک ، دزفول
صدها گل تازه داشت با نام شهید
امام خمینی (ره) :
آنها هر چه دارند ما ارزش انسانى داریم و خدا داریم. شما ببینید که
اینهایى که ادعاى طرفدارى از خلق و طرفدارى از عرب مىکنند با خوزستان چه
مىکنند، و با دزفول عزیز چه کردهاند.
دست مریزاد ، خانم بازیگر!
به حراج گذاشتی تمام خاطرات دنیا از نجابت زن ایرانی را
لبخندهای هرزه ی جامعه ی جهانی، مبارکت باد
حالا که تق تق کفشهایت
از سرخی خون جوانان هم وطنت گذشت و
"رد کارپت" های آن ور آبی را آذین داد
نه خواندن " یا ایها المزمل " ، شیدایت کرد و
نه چادر سرکردن و قدم زدن های هر شب تنهایی.
دلم برایت می سوزد
می توانستی بانوی با ابهت شرقی باشی
و حالا
حتی به حکم قانونهای خود نوشته غربی هم "لیدی ایز فرست" نماندی!
حالا که مستانه جام عفافت را به سلامتی بوسه ای حرام نوشیدی،
ای کاش لااقل
عاقبت کیف انگلیسی را
روزی چندبار مرور می کردی ...
شعر از "زهرا آراسته نیا" با صدای " مجتبی اکرمی"
بسم الله الرحمن الرحیم
یا زهرا (س)
مهمون موهام می کنی
با دست خسته شونه رو
شکر خدا که بهتری
عطرت گرفته خونه رو